سناریو تبلیغاتی
سناریو تبلیغاتی چیست؟ چطور یک سناریو خلاقانه بنویسیم؟ سناریوهای تبلیغاتی چه کمکی به رشد کسب و کار می کنند؟
سناریو تبلیغاتی
مگر می شود یک کسب و کار را بدون داشتن یک سناریو دقیق تبلیغاتی پیش برد؟ هر کسب و کاری که به دنبال پیشرفت و افزایش درآمد است، باید یک سناریو تبلیغاتی کلی برای خود داشته باشد. این سناریو کلی به شما کمک می کند تا در جزئیات نیز دقیق باشید و برای بخش های مختلف تبلیغات خود، برنامه و طرح داشته باشید.
اما سناریو تبلیغاتی چیست؟ از این سناریوها در چه بستری استفاده می شود؟ آیا سناریوهای تبلیغاتی فقط به محتوای تصویری مربوط می شود؟
در این مقاله از وبسایت مدیا، می خواهیم در مورد این موضوعات صحبت کنیم و بگوییم که چگونه می توان یک سناریو جذاب تبلیغاتی نوشت. اگر شما هم کنجکاو شده اید، به اسکرول کردن این متن ادامه دهید.
سناریو چیست؟
سناریو در واقع همان نقشه راه است که به شما کمک می کند تا طرح دقیقی برای اجرای تبلیغات خود داشته باشید. مثلا اگر قرار است تبلیغات شما به شکل تصویری باشد، باید به شکل دقیق به تعداد نماها، زاویه دوربین، داستان کلی و...اشاره شود.
برای اینکه بخش های مختلف تبلیغات با هم هماهنگ شوند، به یک سناریو نیازمند هستید. سناریونویس، سناریو مربوطه را می نویسد و به دست طراح می سپارد. طراح هم با استفاده از این سناریو، محصول نهایی را می سازد. در اینجا، طراح می تواند فیلمبردار، کارگردان، موشن گرافیست و...باشد.
سناریو تبلیغاتی اینستاگرامی
اینستاگرام یکی از بسترهای اصلی تبلیغات به شما می رود. هر کسب و کاری که به دیده شدن نیاز دارد، باید از این بستر استفاده کند اما به دلیل وجود میلیون ها محتوای مختلف، لازم است که سناریوهای تبلیغاتی خلاقانه ای برای آن نوشته شود. برای نوشتن یک سناریو تبلیغاتی یا تولید محتوای اینستاگرامی باید نکات زیر را مد نظر قرار بدهید:
- به خوبی در مورد موضوع تبلیغات، تحقیق کنید و اطلاعات کاملی به دست آورید
- خدمات ارائه شده در کسب و کار مورد نظر را بشناسید و ارزش افزوده برای آن ایجاد کنید
- نیم نگاهی به رقبای خود بندازید و سعی کنید کار آنها را ارتقاء داده و چیز جدیدی خلق کنید
- تبلیغات صادقانه داشته باشید. صداقت بهترین استراتژی است.
نمونه سناریو تولید محتوا
سناریوهای نوشته شده در تیم مدیا توانسته اند مخاطبان زیادی را با کسب و کارهای مختلف همراه کنند. ما برای نوشتن یک سناریوی موفق، الگوی مشخصی داریم:
قبل از هر چیزی در مورد کسب و کار مورد نظر تحقیق می کنیم و بهترین شناخت را نسبت به آن پیدا می کنیم.
در گام بعد، ایده پردازی آغاز شده و بهترین ایده ها برای ساخت انتخاب می شوند.
در ادامه یکی از نمونه سناریوهای تبلیغاتی تولید شده توسط تیم مدیا را مشاهده می کنیم. این ایده ها برای یک فروشگاه لباس ورزشی نوشته شد. اساس این ایده، برخورد یک تراپیست با بیماران مختلف بود که آنها را به باشگاه رفتن تشویق می کند. البته لازم به ذکر است که ایده های مذکور اجرا نشدند و ایده های دیگری، انتخاب شدند:
ایده ی اول
یک آدم افسرده و غمگین را می بینیم که جلوی تراپیستش نشسته و در حال درد و دل است. لباس بی قواره ای پوشیده و کمی تپل به نظر می رسد. دوربین از نقطه نظر روانشناس است و به تدریج و با حرف های او، زوم می شود:
آقای دکتر من دیگه نمیتونم ادامه بدم. اصلا انگیزه ای ندارم. تمام آینه های خونه رو پوشوندم تا چشمم به صورت خودم نخوره. صادقانه بگم من دیگه حال ادامه دادن ندارم. یعنی به زور دارم ادامه میدم. هر روز به خودکشی فکر میکنم. اینکه لحظه ی آخر چه حسی خواهم داشت. چطوری میتونم با خودم کنار بیام. با خودم میگم یعنی حس امروز منو، هیتلر هم داشت؟ دقیقا اون لحظه ای که داشت ماشه رو میکشید، به چی فکر میکرد؟ آیا به تمام لحظه هایی فکر می کرد که سرشار از حس پیروزی...
ناگهان تصویر ثابت می ماند و صدای روانشناس بلند می شود:
- اهههههههه. خسته م کردی بابا. 20 جلسه س داری میگی خودمو میکشم هنوز خبری نیست. مگه ما علاف توئیم. بعد همه چیزم فلسفی میکنه...برداشتم آینه های خونه رو پوشوندم که قیافه م رو نبینم(ادای فرد را در می آورد) . خو از بس به خودت نمیرسی این شکلی شدی دیگه. پاشو یه باشگاه ثبت نام کن. بیا این لباسم بگیر، مارکش استامیناست. میخواستم واسه خودم استفاده کنم اما این لباس که هیچی، پول جلسه تراپیت هم هیچی، 300 تومن هم دستی میدم، فقط برو..فضا رو مسموم کردی با این حرفا. به سلامت. برو.
بیمار با ترس، لباس را می گیرد و تشکر می کند. در همان حال لباس را جلوی خودش می گیرد:
- دستتون درد نکنه آقای دکتر. فقط برندش خوبه دیگه؟ خیالم راحت باشه؟
- آره بابا. برندش عالیه. برو بیرون ببینم. بیمار بعدی( دو کلمه ی آخر را فریاد می زند)
ایده ی دوم
همان روانشناس را می بینیم که با یک بیمار دیگر مشغول است. این بار دوربین به جای بیمار است و روی روانشناس ثابت شده. روانشناس ما، دست هایش را روی چانه زده و با حالتی کلافه به حرف های او گوش می دهد. پلک هایش سنگین است.
صدای بیمار، صدای دختر نوجوانیست:
- داشتم میگفتم آقای دکتر. پدرم درکم نمیکنه. مادرم اجازه نمیده دوست پسرم رو بیارم خونه. خونه شده واسم جهنم. دیگه از این وضعیت خسته شدم. میخوام فرار کنم.
روانشناس با حالتی کلافه، گوشی اش را برمی دارد و وارد پیج استامینا می شود. کمی ورق می زند و یکی از لباس ها، توجهش را جلب می کند. آنلاین سفارش می دهد. صدای دختر نوجوان همچنان شنیده می شود.
- استعدادهای من داره هدر میره. میخواستم بلاگر بشم اما نزاشتن. گفتن به درست برس. بابا هرکسی یه استعدادی داره. شاید من اصلا واسه درس ساخته نشدم. من روحم خیلی بلندپروازه. میدونی...یه جورایی جاه طلبم...
تصویر فید اوت می شود به تصویر روانشناس که این بار عملا خوابیده و خروپف خفیفی می کند. مشخصا چند ساعت گذشته و هوا تاریک شده. دختر نوجوان همچنان مشغول حرف زدن است:
- بعد من بهش گفتم عمرا بتونی منو دور بزنی. من از اون آدماش نیستم. فکر نکنی چون سنم کمه، هیچی بارم نیست. 15 سالم هست اما همه جوره ش رو تو زندگیم دیدم. آره. عمرا گولم بزنی( جمله ی آخر را بلند می گوید و دکتر از خواب می پرد)
دکتر به ساعتش نگاه می کند. در همان زمان، صدای خانم دیگری که به نظر منشی است، شنیده می شود. سپس دست های خودش در قاب می آید و پاکتی را روی میز می گذارد:
- لباستون رسید آقای دکتر.
دکتر بسته را باز می کند و یکی از تی شرت های ورزشی ایکس را بیرون می آورد. آن را جلوی خودش می گیرد. دختر همچنان حرف می زند:
- اصلا خیلی بهم برخورد. من کجا، سینا کجا؟! آخه اصلا خدایی ما به هم میایم؟ وای چقدر بهتون میاد آقای دکتر( این جمله را به دکتر می گوید)
- دیگه اگه اجازه بدین، ما بریم که به باشگاهمون هم برسیم.
- اتفاقا گفتی باشگاه...اون روزی که داشتم میرفتم باشگاه...آخه میدونی من چند تا رشته ی ورزشی مدال آوردم. 3 تا توی شنا، یکی توی...
دکتر با کلافگی روی صندلی خود ولو می شود و هق هق گریه می کند.
افزایش جذابیت سناریو تبلیغاتی
این سوال بزرگ و اساسی همواره در گوش کسب و کارها زنگ می خورد: چطور سناریوهای تبلیغاتی جذاب بنویسیم که به رشد کسب و کارمان کمک کند؟
پاسخ این سوال ساده تر از آن چیزی است که تصورش را می کنید. در ادامه چند راهکار به شما پیشنهاد می کنیم تا با استفاده از آنها، سناریوهای تبلیغاتی جذاب تری برای برندسازی کسب و کار خودبنویسید:
خرق عادت کنید!
چیزی را در نظر بگیرید که مردم به آن عادت دارند و سپس آن را برعکس جلوه دهید. مثلا اگر تبلیغات شما در مورد یک مغازه کفش فروشی است، می توانید تبلیغ خود را با یک قلب تپنده آغاز کنید. همه انتظار دارند که تبلیغ شما به راحتی پا در کفش های مزبور بپردازد اما شما به راحتی قلب تاکید کنید. از آنجایی که پا، قلب دوم شماست، این تبلیغ می تواند خلاقانه باشد.
غلو کنید!
از جملات غلو شده در تبلیغات خود استفاده کنید یا تصاویری را نشان دهید که مزیت های محصول را به شکل غلو شده نشان می دهد. البته این غلو باید به قدری زیاد باشد که همه بفهمند بخشی از روند تبلیغات شماست و قرار نیست واقعی باشد. مثلا تبلیغات ردبول را به یاد بیاورید که افراد بعد از خوردن ردبول، بال در می آوردند و پرواز می کردند.
مخاطب می داند که قرار نیست بال دربیاورد اما متوجه استعاره تبلیغاتی می شود.
سخن آخر
در نهایت باید بگوییم که یک سناریو تبلیغاتی موفق به شما کمک می کند تا کسب و کارتان را توسعه داده و مشتریان بیشتری را به سمت خود جذب کنید.
تیم مدیا با سال ها سابقه در این حوزه، افتخار دارد که در مسیر پر پیچ و خم تبلیغاتی همراه شما باشد.